ايران در يك قدمي پيروزي هسته اي

در سياست پيروزي و شكست امري نسبي است . دستاوردها و زمان دو متغير كليدي در پيروزي و شكست است . گاهي يك دستاورد در زماني پيروزي محسوب مي شود و گاهي نه تنها پيروزي نيست بلكه عين شكست است . امروز كه دور ديگري از مذاكرات ايران و كشورهاي 3+3 يعني سه كشور اروپايي المان ، انگليس و فرانسه و سه كشور امريكا ، روسيه و چين در ژنو برگزار مي شود در رسانه ها و محافل طرفين درباره اين گفتگو و مذاكره حر ف و حديث هاي متعددي منتشر مي شود كه هر چند برخي از آنها صحيح و دقيق است اما در واقع حاشيه هايي هستند كه در برابر يك متن مهم و بزرگ كم رنگ مي باشند. و اين متن مهم همان حق غني سازي اورانيوم در داخل كشور بعنوان كليدي ترين بخش فناوري استفاده صلح اميز هسته اي  است كه بارها از سوي مقامات جمهوري اسلامي بعنوان حق مسلم ايران و خط قرمز تهران در مذاكرات هسته اي از آن ياد شده است .

 لينك مقاله

متن انگلیسی مقاله

ادامه نوشته

ناکارامدی فیلترینگ شبکه های اجتماعی

ایرنا-گروه پژوهش های خبری-دکترˈمحمد جواد حق شناسˈ و دکتر ˈامیر دبیری مهرˈ که هر دو مدرس دانشگاه، صاحبنظر و فعال در امور رسانه ای هستند، در گفت و گو با گروه پژوهش های خبری ایرنا به بررسی وضعیت فیلترینگ شبکه های اجتماعی و ارایه راه های جایگزین آن پرداختند.

http://irna.com/fa/News/80910433/

لينك مطلب در خبرگزاري جمهوري اسلامي

تفاوت گراني و گران فروشي و نقش دولت در اين آشفته بازار: رويكردي هستي شناختي و سياست گزارانه

پرسش اصلي اين نوشتار اين است كه مسئوليت گراني و گران فروشي و تعيين قيمتها و نابساماني هاي موجود در اين عرصه از منظر سياست گذاري عمومي با كيست ؟قبل از هر چيز بايد تاكيد كنم از نظر مفهومي بين گراني و گران فر وشي تفاوت وجود دارد اين تفاوتها عبارتند از :

1-     گراني از نظر اقتصادي نتيجه افزايش سطح عمومي قيمتهاست كه وقتي در سطح كالاها فراگير مي شود ازآن بعنوان تورم ياد مي كنند اما گران فروشي يعني زياده خواهي توليد كننده ، واسطه يا فروشنده از سود بيشتر از سود معقول هر كالا.

2-     گراني مقصر فردي و شخصي ندارد بلكه نتيجه يك سري اقدامات و تصميمات نامناسب اقتصادي است كه در سطح ساختار تصميم گيري اقتصادي و مالي رخ مي دهد اما گران فروشي در هر كالايي بطور مشخص مقصر فردي و شخصي و شركتي دارد و مي توان مصداق گران فروش را تعيين كرد.

3-     گراني يك شبه ايجاد نمي شود و يك شبه هم رفع نمي گردد اما گران فروشي به سرعت واقع شده و مي توان با آن هم به سرعت برخورد قانوني كرد.

4-     گراني يك وضعيت ناگزير اقتصادي است اما گران فروشي يك قانون شكني ، رذيلت اخلاقي و معصيت شرعي است كه مي تواند موجب تهديد امنيت كشور نيز شود.

 

بعد از اين دسته بندي معقول از تفاوتهاي گراني و گران فروشي بايد گفت آنچه كه امروز بعنوان تورم  در كشور وجود دارد شامل دو بخش است يكي گراني كه به دلايل گوناگون مانند وجود  500 هزار ميليارد تومان نقدينگي ، رشد اقتصادي منفي و تحريم هاي خارجي و... رخداده و تا اندازه اي طبيعي و اجتناب ناپذير است و مردم نيز بايد با درك و تحليل آن در كوتاه مدت منتظر رفع كامل آن نباشند اما ان چيزي كه موجب تحمل ناپذيري تورم مي شود گران فروشي است كه در اين امر غير اخلاقي و غير قانوني و غير شرعي سه دسته و گروه نقش دارند كه عبارتند از :

1-     نهادهاي و دستگاههاي ناكارامد و ضعيف دولتي و حاكميتي كه در اين بخش در حالتي خوشبينانه نمي توانند به وظيفه خود عمل كنند و در حالتي بدبينانه نمي خواهند .

2-     برخي توليد كنندگان سود جو وزياده خواه كه با سوء استفاده از گراني هاي معقول و طبيعي دست به گران فروشي مي زنند و فشارموجود  بر دوش اقشار ضعيف را مضاعف مي سازند.

3-     برخي مصرف كنندگان منفعل و بي تفاوت كه در برابر دولت و توليد كنندگان سود جو هيچ واكنش قانون مند و بازدارنده اي ندارند مانند مقايسه قيمتها و نخريدن از گران فروشها يا عدم اطلاع رساني گران فروشيها به نهادهاي ذي ربط و..البته بديهي است سهم و نقش مصرف كنندگان در چرخه گران فروشي ازدو لت و توليد كنندگان و واسطه ها كمتر است .

 

اما در خصوص نقش دولت در اين وضعيت مقدمتا بايد سه نوع كالا و خدمات  را از هم متمايز كرد  و سپس مشخص نمود كه دولت در اين بخش چه نقشي مي تواند ايفا كند تا مردم گراني هاي طبيعي را تحمل كنند و به اجراي سياستهاي معقول دولت مساعدت كنندولي زير باز گرانفروشي نروند . اين كالا ها عبارتند از :

1-     كالاهاو خدمات  اساسي  مانند سوخت ، آب و برق ، نان ، برنج ،روغن و شكر , گوشت و...خدمات درماني و امنيتي و انتظامي   .  اين كالاها از اين جهت اساسي هستند كه اگر در توليد و توزيع انها مشكلي ايجاد شود بحران زاست . از اينرو كشورها همواره مقدار قابل توجهي از كالاهاي اساسي را ذخيره سازي مي كنند و همواره در اماده باش ارايه خدمات امنيتي به شهروندان هستند.

2-     كالاهاو خدمات  ضروري اما غير اساسي مانند:گوشت سفيد و ماهي ، ميوه و سبزيجات ، چاي ، خدمات ارتباطي و نظافت شهري و حمل و نقل عمومي  .. اين كالاها از اين جهت ضروري هستند كه فقدان آنها موجب بروز مشكل و سختي در زندگي روزمره مردم مي شود  و در ضورت استمرار مي تواند به بحران تبديل شود ولي  في نفسه بحران زا نيست .

3-     كالاها و خدمات لوكس :كالاهايي است كه مصرف عمومي ندارد و برخي اقشا رو گروههاي اجتماعي از آنها استفاده مي كنند مانند سفر خارجي ، قهوه وشكلات ، تنقلات  . فقدان اين دسته از كالاها و خدمات منجر به كاهش سطح رفاهي مي شود ولي نبود انها بحران زا و مشكل زانيست.

بنابر اين در جمع بندي مي توان گفت مسئوليت تام و كامل قيمت گذاري در نظارت بر قيمتها و جلوگيري از گران فروشي در سطح كالاهاي اساسي با دولت است و همه دولتها براي تثبيت قيمتها در اين سطح از كالاهاو خدمات يارانه هم پرداخت مي كنند . بي ثباتي قيمت در اين سطح كالا و خدمات ناشي از ناامني رواني جامعه شده و مردم اغلب در اين وضعيت دولت ها را ناكارامدو گاه شريك قافله زاهزنان جيب مردم مي دانند .

اما در سطح كالاها و خدمات ضروري اما غير اساسي قيمت گذاري وظيفه مشترك دولت و توليد كنندگان و سرويس دهندگان است  كه متناسب با توان و قدرت خريد مصرف كننده قميت گذاري صورت مي گيرد .

همانطور كه دولت در قيمت گذاري كالاهاي اساسي وظيفه و مسئوليت غير قابل انكار دارد در سطح كالاها و خدمات لوكس ديگر دولت نقشي ندارد و حتي نبايد دخالت كند وظيفه قيمت گذاري در اين بخش در فرايند طبيعي و نانوشته مصرف كننده و عرضه كننده صورت مي گيرد كه  اصطلاحا به آن مكانيزم عرضه و تقاضا مي گويند.

با اين دسته بندي ها مي توان گفت دولت در تعيين و نظارت بر قيمتها ي كالاها و خدمات اساسي و ضروري و حفظ ثبات آنها حدا قل در بازه هاي يكساله وظيفه و مسئوليت جدي دارد و ميزان كارامدي و ناكارامدي دولتها با آن سنجيده مي شود. حاكميت بواسطه مشروعيت در برخورد قهر اميز با قانون شكنان نبايد اجازه گران فروشي داده و به جهت دسترسي به  منابع اصلي ثروت عمومي بايد در تامين و و تعيين وتثبيت قيمت كالاهاي اساسي نقش اصلي و يگانه ايفا كرده و درقيمت گذاري  كالاهاي ضروري نيز با در نظر گرفتن منافع و مصلحت مصرف كنندگان به همكاري با توليد كنندگان بپردازد و با نمايش كارامدي و اقتدار مشروع خود اطمينان و ارامش را به جامعه سرايت دهد.

فلسفه سياسي عاشورا

مهمترين وسوال دانشجويان و پژوهشگران انديشه سياسي در اسلام اين است كه از كدام متن و منبع مي توان ارزشها و آموز ه ها و اصول سياسي در اسلام را استنباط كرد و با تلفيق و تركيب اين آموزه ها نظام سياسي در اسلام را فهميد و تببين كرد و مبناي ارزيابي و داور ي قرار داد.  پاسخ من بعنوان يك پژوهشگر و مدرس علوم سياسي اين است كه سه منبع اصلي در اين خصوص وجود دارد كه عبارتند از :

لینک مقاله در پرس تی وی را اینجا بخوانید

ادامه نوشته

مقاله جديد در فصلنامه مهندسي فرهنگي

مقاله تحولات نوين ارتباطات و رهيافتهاي رسانه اي :ارتقاي امنيت ملي و صيانت از هويت ملي نوشته امير دبيري مهر در شماره ۷۵ فصلنامه علمي و تخصصي مهندسي فرهنگي وابسته به شوراي عالي انقلاب فرهنگي منتشر شده است . اين فصلنامه در پايگاه مركز منطقه اطلاع رساني علوم و فناوري به آدرس www.ricest.ac.ir  و در بانك اطلاعات نشريات كشور به آدرس  www.magiran.com  نمايه مي شود.

لينك دانلود فصلنامه

منطق مذاکره با امریکا همراه شعار مرگ بر امریکا

بعد ازتغییراتی محسوس در مناسبات ایران وامریکا در 3 ماه اخیر بویژه دیدار وزیران امور خارجه دوکشور در نیویورک و گفتگوی تلفنی روسای جمهور دو کشور در برخی ساده اندیشان در ایران و امریکا این تصور و تلقی غیر واقعی شکل گرفت که کوه یخی حاکم بین دوکشور که دست کم قدمتی 35 ساله دارد میتواند ظرف 35 روز آب شود در حالی که واقع گرایان همان موقع وامروز معتقدند این تغییرات در بهترین وضعیت می تواندی تنها یک نقطه آغاز از فصل نوینی از روابط فیمابین باشد. از این رو نه امریکا و نه ایران نمی توانند یک شبه به بازنگری در همه رفتارها و مواضع گذشته بپردازند. این تغییر ناپذیری در رفتار ومواضع امریکاییها را می توان بطور مشخص در امتناع آنها از اعلام ضرورت لغو تحریمها علیه ایران در یکماه گذشته مشاهده کرد . اما موضوع این مقاله بیشتر به نگاه ورویکرد ایرانیها باز می گردد . برخی از ناظران ساده لوح یا مغرض بعد از مراسم با شکوه 13 آبان در تهران  در برابر سفارت خانه سابق امریکا این سوال و شبهه را مطرح کرده و می کنند که وقتی اقشارو گروههای متعددی از مردم ایران به بهانه های مختلف مانند مراسم نماز جمعه وتظاهرات و راهپیمایی ها ، همچنان با بغض و نفرت شعار مرگ بر امریکا سر می دهند و این شعار ترجیع بند همه شعارهای انقلابی است چگونه می توان به هرگونه مذاکره و  گفتگوی دیپلماتهای دو کشور خوش بین بود؟ آیا این مواضع متناقض نیستند و هریک خنثی کننده دیگری نیست ؟ پاسخ   به این پرسشها منفی است به عبارت دیگر اگر نگاهی واقع بینانه به موضوع داشته باشیم باید بپذیریم تغییر مناسبات دوکشور از آنجا که وضعیت کنونی  محصول دست کم 60 سال خصومت و دخالت و بدخواهی امریکاییها علیه مردم ایران بویژه در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است و تصرف سفارت امریکا در تهران تنها واکنش ایرانیها به این همه دشمنی بوده است بدیهی است نمی  توان انتظار داشت با چند مذاکره ولبخند ذهنیت افکار عمومی ایران بویژه سیاستمداران به سرعت تغییر کند .مردم ایران بویژه نخبگان و تحصیل کرده های ایرانی عمیقا باور دارند ایالات متحده امریکا در زمان آیزنهاور بی رحمانه ترین و مداخله امیز ترین سیاستها را علیه مردم ایران با کودتای نظامی علیه دولت مردمی دکتر مصدق در سال 1332 (1953میلادی) بکار گرفت و با حمایت همه جانبه از دیکتاتوری پهلوی دست کم تا یک دهه همه ارزوهای ازادیخواهانه و دموکراسی طلبانه مردم ایران را بر باد داد . این دولت امریکا بود که بی اعتنا به مطالبات انسانی  مردم ایران حمایتهای خود را تا سال 1357 از دیکتاتوری پهلوی ادامه داد ووقتی نتوانست از فروپاشی نظام سلطنتی پهلوی در برابر امواج سهمگین انقلاب مردمی و اسلامی جلوگیری کند در صدد تلافی این شکست بزرگ در برابر ملت ایران افتاد و سیاستهای خصمانه نظام تصمیم گیری در امریکا برخلاف  قبل از انقلاب که علیه ملت بود پس از انقلاب بطور همزمان علیه دولت و ملت ایران اعمال شد که نقطه اوج آن حمایت از صدام در جنگ تحمیلی 8ساله علیه  ایران بود .  اطلاعات و تحلیل های فراوانی وجود دارد که امریکا نقش اساسی در تهییج و تحریک صدام برای حمله و تجاوز به مرزهای غربی ایران داشت و توجیه سیاست گذاران امریکایی هم  از ایجاد جنگی طولانی در خاورمیانه تضعیف دو جانبه ایران انقلابی وعراق پان عربیست در خلیج فارس بود جنگی که حدود 300 هزار نفر از بهترین جوانان ایرانی در راه دفاع از میهمن واعتقاداتشان به شهادت رساند . در سالهای پس از جنگ نیز سیاستهای خصمانه امریکا بویژه با تحریمهای گوناگون ادامه یافته است و امروز اکثریت مردم بسیاری از مشکلات و نارسایی های اقتصادی خود را نتیجه تحریمهای ظالمانه امریکا می دانند که تاوان استقلال طلبی و ازادی خواهی ایرانیان بدون تکیه و وابستگی به قدرتهای بزرگ بویژه امریکا ست . گذشته از همه این مستندات تاریخی که بطور کاملا طبیعی موجب ایجاد بی اعتمادی به امریکاییها شده است براساس آموزه های قران کریم در فرهنگ دینی و اعتقادی شیعیان همواره در جهان جبهه ای به نام جبهه کفر و طاغوت و ستم وجود دارد که تبری و دوری گزینی از آن و اعلام انزجار از این جبهه وظیفه هرمسلمان است و این بیزاری طلبی از جبهه ستم و استکبار مانند نماز و روزه و حج و زکات جزو واجبات دینی مسلمانان محسوب می شود . ضمن اینکه مسلمانان معتقدند بر اساس "ستنهای الهی تبدیل و تغییر ناپذیر" همواره جبهه ظلم و ستم و طاغوت هرچند در دوره های کوتاه پابر جا بماند اما در نهایت شکست خواهد خورد . در ذهن و اندیشه ایرانیان نظام تصمیم گیری در امریکا - که در دولتهای مختلف مبتنی بر سیاست های مشترکی استمرار یافته است - یا همان امریکا نماد و مصداق این جبهه استکباری است که همیشه پشتیبان ظالمان و ستمگران و تروریستها ی جهانی است و از هیچ اقدامی علیه مظلومین و مستضعفین جهان دریغ نکرده و نمی کند  . بدیهی است این نگرش شامل بخش وسیعی از مردم امریکا که از قضا تمدن 200 ساله و قدرت اقتصادی و فرهنگی امریکا مدیون علم و تلاش این مردم است نمی شود و مردم ایران در واقع مردم امریکا را نیز در بند و گرو سیاستهای امریکایی می دانند که اگر روزی کاهش یا پایان یابد به نفع ملت بزرگ امریکا نیز خواهد بود.

حال قضاوت با شماست آیا می توان با این سابقه پر از خصومت و این زمینه های ذهنی واعتقادی انتظار داشت شعار مرگ بر امریکا در ایران فراموش شود؟  و نوعی خوش بینی ساده لوحانه بر افکار عمومی ایرانیان حاکم شود واشنگتن برای باز نمودن راه جدید

اولا باید اذعان کند این سیاستها مربوط به دولتهای گذشته است و دولت کنونی انها را تایید نمی کند و قصد و عزم جدی مبنی بر تغییر آنها را دارد

ثانیا باید از بطوررسمی و نمادین از همه خصومتهای گذشته عذر خواهی کرده و خسارتهای قابل پرداخت آن را به مردم ایران پرداخت نماید و عملا خصومتها را پایان دهد

ثالثا باگفتارها و رفتارهای عینی و اتخاذ سیاستهای روشن مقدمات جلب اعتماد افکار عمومی را در ایران فراهم سازد

شاید اگر این سیاستهای جامه عملی بپوشد و نتایج و اثرات آن بطور عینی پیش روی ایرانیان قرار گیرد بتوان انتظار داشت شعار مرگ بر امریکا با بغض و نفرت کمتری  از زبان ایرانیان جاری شود زیرا نمی توان انتظار بیشتری از این داشت . اما با فرایند کند و کم رمق کنونی که در موضع گیری های متناقض و متفاوت مقامات امریکایی مشاهده می شود نه تنها نباید انتظار پایان شعار مرگ بر امریکا را داشت بلکه اگر این روند ادامه پیدا کند زخم کهنه بی اعتمادی ایرانیان به امریکا نیز عمیق تر خواهد شد .

 متن انگلیسی مقاله را اینجا   بخوانید

سایت جدید انجمن علوم سیاسی ایران

نسخه جدید سایت انجمن علوم سیاسی ایران را اینجا ببینید. در همین سایت می توانید خبرنامه جدید انجمن را نیز دانلود کنید.

دريغ از محروميت ما از درسهاي محرم

محر م ها مي آيند و مي روند و هر مشتاقي از آن بهره اي مي برد . هر كس به فراخور عشق و شوق و ظرفيت عقلي و قلبي خود از سفره پربركت و نجات بخش حسين بن علي (ع ) ارتزاق مي كند . سهم عده اي كثير از اين خوان الهي و حيات بخش اندك و قليل  و سهم عده اي قليل از آن فربه و كثير است . فهرست نعمتها و بركات و درسها و اموز هاي حيات بخش و نجات بخش محرم حسيني زياد است كه يكي از مهمترين آنها سخنان و خطبه هاي عميق و حماسي و سوزناك و در عين حال بيدار كننده آن حضرت است كه به مصداق اكمل "امر به معروف و نهي از منكر " پيش روي تاريخ قرار دارد و مخاطب آن همه ازاديخواهان و عدالت طلبان و عزت جويان ادوار گوناگون بشريت است . دريغ از اينكه بسياري از شركت كنندگان در آيين هاي سوگواري حسيني با اين گفته ها و خطبه هاي حضرت اباعبدالله الحسين (ع ) بيگانه اند و شور و عواطف مقدس حسيني آنها با معرفت روشن بينانه تلفيق نشده است و شايد اين بيگانگي در كارنامه عمل ما نا بخشودني باشد .اگر آشنايي با دغدغه ها و اهداف امام حسين (ع ) از قيام عاشورايي  بر همه مسلمانان فريضه است اما مسئوليت و تكليف نخبگان و خبرگان سياسي و فرهنگي كه دايره تاثير گذاري  بيشتري در جامعه اسلامي دارند در اين خصوص به طريق اولي نه تنها يك تكليف ديني بلكه يك مسئوليت خطير اجتماعي و فرهنگي و سياسي است .  اين آموزه هاي عاشورايي ملاك و معياري است براي عمل كردن ؛  براي موضع گيري كردن و براي بصيرت داشتن در صحنه هاي غبارآلود انتخاب و تصميم گيري  . چند خطبه به جاي مانده از حضرت ايشان در منابع معتبر مانند ارشاد مفيد و مقاتلي مانند مقتل سيد عبدالرزاق مقرم ، مقتل ابي مخنف و مقاتل الطالبين  حاوي نكات بسيار مهمي است كه در واقع آسيب شناسي و بيان آفتهايي است كه جامعه به اصطلاح اسلامي زمان حيات حضرت را به جايي كشانده كه ظرفيت و تحمل و لياقت پاسداري از ذريه پاك نبوي را ندارد و بر او تيغ مي كشند و با اهل بيت او چنان مي كنند كه يك تاريخ در مصيبت آن خون گريه مي كند. نگاهي اجمالي به اين خطبه ها بعنوان يكي از منابع اصيل و دقيق و مهم انديشه ديني و سياسي در اسلام كه متاسفانه در دانشگاهها ي كشور بعنوان منبع درس و بحث در علوم انساني مورد غفلت قرار گرفته است  دست كم 10 اصل مهم را در حيات سياسي و اجتماعي مورد تاكيد قرار مي دهد كه عبارتند از :

1-    اصالت صلح و همزيستي عزت مندانه و پرهيز از جنگ و خشونت جز در مواردي كه كساني مبادرت  به (( يصدون عن سبيل الله و  يصدون عن دين الله ) مي كنندو مصداق (( ائمه كفر )) واقع مي شوند.

2-    ضرورت رفتار و گفتار مبتني بر عدالت و انصاف در همه حال حتي در ميدان پرتلاطم جنگ

3-    اصل گفتن و شنيدن خردمندانه ديدگاهها و پرهيز از هوچي گري  و غوغا سالاري هاي حقيقت سوز

4-    ذم دنيا طلبي و شيفتگي و فريفتگي به ظواهر و چرب و شيرين دنيا بويژ ه مال حرام بعنوان پرده و حجاب بصيرت و معرفت

5-    اصل بدون اغماض ظلم وستم و استكبارستيزي در عرصه سياست و جامعه

6-     نقش مادي گرايي و تعلقات دنيوي در انحرافات تدريجي به گونه اي كه بديهيات ديني و انساني و اخلاقي زير پا گذاشته مي شود

7-    خطر فراموشي و نسيان گذشته و گذشتگان و ضرورت درس و عبرت از تاريخ دور و نزديك

8-    ذم و نكوهش دروغگويي  بعنوان يكي از صفات مضمحل كننده نظام اخلاقي درجامعه

9-    خطر خطير كفر پس از ايمان ، ضلالت پس از هدايت  و تاريك فكري  پس از روشن انديشي

10-                        ضرورت وفاي به عهد از همه حال و پرهيز از عهد شكني به هر بهانه اي

 

گزار ه هاي فوق تنها بخشي از اموزه هاي تعيين كننده عاشورايي است كه مدتي پژوهش و مطالعه در خطبه هاي حسيني مي توان آنها را استتناج كرد و شرح آنها هرچند دغدغه پژوهشي  نگارنده است اما  مجال ديگري مي طلبد و هركدام فصل مفصلي از خرده اموز ه هاي حيات بخش در زندگي اجتماعي و فرهنگي و سياسي است . اما مقصود از اين نوشته  اين است كه همزمان با برافراشتن علم ها و كتل ها و پرچم هاي سوگواري امام حسين (ع ) صداي بلند و نافذ حسين بن علي (ع ) از فراز سده ها و هزاره ها  به گوش جان بشنويم و بدانيم كه حسين اين سخنان را و اين دغدغه ها را با گذشتگان و امروزيها و آيندگان در ميان گذاشته است و دانش به آنها و عمل  متعهدانه به آنها تكليف و وظيفه همه ماست و شرط عشق و محبت حقيقي به   دردانه نبوي و اقاي جوانان اهل بهشت يعني حضرت ثارالله است .و شايد روزي بايد پاسخگو باشيم كه چه ميزان دغدغه فهم و عمل و تبليغ و ترويج اين پيامهاي روح بخش و سعادت بخش را داشته ايم . اميد كه به بركت محرم ها و عاشوراها و اين خيمه و تكيه ها و مجالس عزاداري حضرت اباعبدالله (ع) در يوم الحساب شرمنده روي نازنين سرور و سالار ازادگان و شهيدان امام حسين (ع) نباشيم .

 

مذاکرات ژنو 2 و رویارویی دو نگرش درباره نقش ایران

حملات گاه و بیگاه  تروریستهای مسلح به مرزهای شرقی ایران با استفاده از خاک پاکستان ، قاچاق گسترده مواد مخدر از خاک افغانستان به ایران و درگیر نمودن حجم قابل توجهی از نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی ایران برای مقابله با آنها  ، کشته شدن صدها زائربیگناه  ایرانی در عملیات های تروریستی در عراق در کنار شیعیان این کشور و... تنها نمونه هایی از معضلات و مشکلات ایران است که بواسطه جغرافیایی سیاسی در منطقه اسیایی جنوب غرب حاصل شده است . منطقه ای که به دلایل گوناگون تاریخی و سیاسی و بین المللی شامل مجموعه متنوعی از دولتهای متفاوت است  که هر چند از نظر جغرافیایی به هم نزدیک هستند اما فاصله و شکافهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی انها بسیار زیاد است و تاثیرات این شکافها مانند دومینو بر دیگر مناطق از غرب تا شمال افریقا و باختر  خاورمیانه واز شرق تا شبه قاره قابل مشاهده است .هر چند دیپلماتهای این کشور در دیدو بازدیدهای رسمی از سر تعارف از "ویژگیهای و پیوندهای مشترک " با یکدیگر سخن می گویند اما اختلافات و افتراقات این کشور از دید ناظران تیز هوش پنهان نمی ماند. این کشورها که اطراف ایران هستند  را می توان در دسته بندی های زیرجای داد.

1-    برخی از این کشور که عمدتا در حاشیه خلیح فارس قرار دارند جوامعی هستند سنتی و قوم مدار برخوردار از دولتهای متکی بر درامد های نفتی با ساختارهای سیاسی پادشاهی – قبیله ای و وابسته به سیاستهای قدرتهای بزرگ در مناسبات بین المللی . این کشورها اغلب با بحران مشروعیت دموکراتیک سیاسی مواجه هستند و با کمترین فضای بازسیاسی دچار بحرانهای سیاسی می شوند مثال آن بحرین است که دو سالی است دچار انقلابی مردمی شده است .

 

2-    برخی از این کشور ها مانند عراق و پاکستان وافغانستان که دربحران دولت سازی قرار دارند. دولتهای این کشورها فاقد ویِژگیهای دولتهای مقتدر و کارامد بوده و از حداقل مشخصات حاکمیت کارامد یعنی ایجاد امنیت برخوردارنیستند. تبعات این وضعیت برای ایران و دیگر کشورهای همسایه آنها نا امنی های پراکنده است . برای مثال درکشورپاکستان دولتها اغلب کم دوام با عمری کوتاه هستند و اغلب با کودتا و ترور وبازداشت کنار می روند . در مناطق قبایلی این کشور گروههای تروریستی مسلح با فراغ بال به فعالیت های تروریستی ادامه می دهند و اسلام اباد حتی اگر بخواهد عملا نمی تواند بر آنها اعمال حاکمیت نماید . از این رو برخی از این گروههای تروریستی در مرزهای شرقی ایران دست به اقدامات تروریستی ومتجاوزانه می زنند که هرچند اغلب با برخورد قاطع ایران مواجه می شوند اما بهر حال این اقدامات ایذایی خالی از ضرر برای ایران نیست . در عراق و افغانستان نیز دولتها نتوانسته اند هنوز خلا قدرت دوران پسا طالبان و پسا صدام را با اعمال اقتدار قانونی پر کرده وموفق به  برقراری امنیت جامع شوند.

 

3-    برخی از کشورهای واقع در مرزهای شمالی ایران که بعد از فروپاشی شوروی استقلال یافته اند همچنان دچار بحران هویت وملت سازی هستند.  70 سال استبداد خشن استالینیستی امکان رشد مولفه های ملی وهویتی را از کشور های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و قفقاز ستانده است و علی رغم گذشته حدود 23 سال از فروپاشی شوروی همچنان بحران هویت ملی در این کشورها دیده می شود و همین خلا هویتی فضا را برای نفوذ عمیق فرهنگ روسی  از یک سو و فرهنگ غربی از سوی دیگر در این کشورها فراهم ساخته است .

 

ایران در چنین فضای جغرافیای سیاسی ای قراردارد. از این رو نمی توان به ایران ومناسبات سیاسی با این کشور فارغ از این فضای محیطی و ملاحظات تعیین کننده نگریست . به همین ترتیب دردرجه اول به منطقه اسیای جنوب غربی و در جه بعد به خاورمیانه نمی توان بدون در نظر گرفتن جایگاه و نقش مرکزی ومحوری تهران   توجه نمود . جمهوری اسلامی نیز در طراحی و اجرای دیپلماسی خود چاره ای جز در نظر گرفتن ملاحظات محیطی مذکور  ندارد.غیر از الزامات ایدئولوژیک که در  قانون اساسی جمهوری اسلامی و شعارهای انقلاب 1357 امده ؛  این ارتباطات و پیوند های خواسته و ناخواسته منجر به این واقعیت شده است که جمهوری اسلامی ایران نتواند سیاست خارجی درون گرا و بی تفاوتی  را اتخاذ کند و همواره باید تصمیم سازیهای خود در عرصه روابط خارجی را ناظر به کشورهای پیرامونی تعریف کند و حتی الزامات ایدئولوژیک ایجاب می کند نگاه ایران به فراتر از کشور های همجوار سوق یابد و تا شمال افریقا بویژه سوریه و لبنان نیز امتداد یابد. این پاسخی است عینی - نه عقیدتی و ایدئولوژیک - به کسانی که 35 سال است جمهوری اسلامی را دعوت به سیاست خارجی درون گرا و معطوف به توسعه می کنند .که درواقع از امر ممتنع و محال ونشدنی سخن می گویند.

همین جبر و اقتضائات عینی به دیگر کشورهای جهان نیز اجازه نمی دهد که نقش و موقعیت ایران را در معادلات و تحولات منطقه نادیده بگیرند . در مواجهه با این واقعیت یعنی نقش تاثیر گذار ایران در منطقه تا کنون دو رویکرد وجود داشته است .یکی رویکرد مخاصمه جویانه به منظور کاهش قدرت ایران و تسهیل اجرای سیاست های فرامنطقه ای بدون مشارکت ایران .که این رویکرد در عمل نتوانسته قرین توفیق باشد و صرفا هزینه های هر گونه برنامه سیاسی  دفاعی و اقتصادی را در منطقه بسیار بالا برده است .

رویکرد دوم رویکردی است که جدا از این که همسویی فکری و ایدئولوژیک با ایران داشته یا نداشته باشد جمهوری اسلامی را بعنوان یک واقعیت سیاسی در نظر گرفته و سعی می کند در طراحی و اجرای هر سیاست منطقه ای از حداکثر توان ایران در تصمیم سازیها بهره مند شود. این رویکرد هر چند از نظر میزان توجه به آن به خاطر سیاست های خصمانه امریکا و اسرائیل کمتر مورد اقبال بوده اما میزان کارامدی آ ن غیر قابل انکار است مثال آن مشارکت ایران در پروژه سرنگونی طالبان و استقرار دولت عراقی بعد از سرنگونی رژیم بعثی صدام است که واشنگتن بارها اذعان کرده که بدون مشارکت تهران غیر عملی بود.

بعد از این مقدمات ضروری می توان گفت این روزها که مذاکرات ژنو 2 با موضوع سوریه در آستانه برگزاری است این دو رویکرد در برابر هم قرار گرفته اند رویکرد اول سعی می کند با تبلیغات سیاسی و رسانه ای وبا ایراد اتهامات گوناگون از نقش  پنهان ایران در سوریه سخن گفته و بجای دعوت به مشارکت ایران در حل مساله سوریه از ایران بعنوان یکی از ابعاد مساله سوریه یاد کندو مثلا ایران را بجای دعوت برای حل مساله در صندلی محاکمه و اتهام بنشاند  از این رو چندان تمایلی به ایفای نقش و ارایه برنامه های ایران در حل مناقشه سوریه ندارد .

اما رویکرد دوم فارغ از تبلیغات سیاسی مورد اشاره  ایران را یک بازیگر موثر و غیر قابل انکار در تعیین آینده سوریه می داند و معتقد است حتی اگر تهران شعف و تمایلی به همکاری با متولیان ژنو 2 نداشته باشد باید برای  ایفای نقش مسئولانه در مناقشه سوریه محترمانه دعوت به همکاری و همراهی شود. به نظر می رسد اگر رویکرد دوم بتواند دست برتر را در اجلاس ژنو 2 بدست اورد مقدمات تحولات سازنده در خاورمیانه با مشارکت وهمراهی جمهوری اسلامی ایران فراهم خواهد شد . تحولاتی که می تواند به صلح وثبات منطقه با هزینه هایی به مراتب کمتر از تجارب مشابه بینجامد و زمینه برخی تغییرات مناسباتی را در منطقه خاورمیانه فراهم سازد هرچند این تغییرات خالی از کارشکنی و مخالفتها نخواهد بود.

لینک مطلب در پرس تی وی

 


 

لوازم و الزامات گفت و گو

بسمه تعالی
کمیته دانشجویی انجمن علوم سیاسی برگزار می کند:
لوازم و الزامات گفت و گو
با حضور:
دکتر رضا نصیری حامد،پژوهشگر بنیاد دائره المعارف اسلامی
فاطمه دومانلو،دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
امیر سوری،دانشجوی دکتری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حسین دهقان فرد،پژوهشگر فلسفه
زمان:یکشنبه 12 آبان،ساعت 18-16
مکان: خیابان انقلاب - خیابان لبافی نژاد - بین خیابان دانشگاه و فخر رازی - پلاک 1،انجمن علوم سیاسی ایران