۱- مهمترین نکته این انتخابات پیروزی تعقل و تعادل بود که در شعار امید و تدبیر اقای روحانی ظهور یافت. بسیار امیدوارم این رویکرد در دولت ایشان و در کابینه و همکارانشان دیده شود و کشور از این وضعیت نجات یابد .
۲- هم از اینکه دوران محمود احمدی نژاد به پایان می رسد خوشحالم هم از این که جناب اقای جلیلی نتوانست رای قابل توجهی بیاورد زیرا واقعا ایشان توان تحمل این مسئولیت سنگین را نداشت . هر چند برای شخص ایشان نیز احترام قائل هستم و ایشان را مرد متدین و مومنی می دانم که بخشی از جامعه را نمایندگی می کند.
۳- رای نیاوردن اقای قالیباف به این معنا نیست که مردم تهران و ایران قدر دان زحمات و خدمات ایشان نیستند بلکه ایشان را مدیری توانمند و فعال می دانند . علت رای ندادن به ایشان جای تحلیل دارد . مهمترین دلیل آن سیاسی شدن انتخابات در روزهای اخیر و برخی تصمیمات اشتباه اقای قالیباف مثل ائتلاف سیاسی با حداد و ولایتی بود که این مدیر کارامد و نسبتا مستقل را به یک عضو وابسته به ائتلاف سیاسی تقلیل داد . انتقاد شدید به اقای هاشمی نیز خطای دیگر ایشان بود که تصویر معتدل ایشان را نزد طبقه متوسط خدشه دار کرد. بویژه زمانی که اقای هاشمی در اوج محبوبیت بود و از همه مهمتر تلاش نافرجام ایشان در ۶ ماه اخیر برای جذب ارای حدود ۳میلیونی بخشی از جامعه است که غالبا بعنوان نیروهای رادیکال ارزشی نامیده می شوند این سبد رای نه تنها به قالیباف تعلق نگرفت و به نام سعید جلیلی در صندوق ها رفت بلکه تحت تاثیر فضای دو قطبی انتخابات موجب ریزش میلیونی ارای قالیباف شد و اگر چنین نمی شد پیروزی قالیباف حتی در مرحله اول قطعی بود . اصطلاحا با این رویکرد اشتباه هم سیخ سوخت هم کباب . کسانی که دکتر قالیباف را به این جهت گیری سوق دادند باید امروز پاسخگوی شکست ایشان باشند .من همواره اعتقاد داشتم اقای قالیباف باید روی طبقه متوسط سرمایه گذاری سیاسی کند زیرا سابقه رزمندگی و ارزش بودن ایشان برای جلب بخشی از جامعه ارزشی کفایت می کند و نباید برای جلب نظر یک اقلیت که تضمینی هم در آن نیست رای اکثریت را از دست داد.
۳ - این انتخابات نشان داد برخی از سیاسیون و جریانات سیاسی واقعا وزن و اعتباری که مدعی هستند ندارند و تکیه بر انها نه تنها موجب ارتقا نمی شود بلکه همان کمترین اعتبار را نیز از بین می برند . حیف که اخلاقا نمیتوانم اسم ببرم . ولی شاید بتوانید در ذهن خود تصور کنید. شبه رجال خلق الساعه که اتفاقا در فصل انتخابات ظهور می یابند و جالب اینجاست خیلی هم خوب رشد می کنند.بویژه اطراف رجال سیاسی
۴- این انتخابات نشان داد همواره در نظام جمهوری اسلامی این مردم هستند که انتخاب نهایی را انجام می دهند و شایسته نیست هر وقت نتیجه به کام عده ای نبود به نظام ظلم کنند . هر چند دیگران نیز حق ندارند در پوشش حفظ نظام با هر روشی با معترضان مواجه شوند و ضروری است حساب مردم همواره از عده ای محدود مغرض جدا شود.جا دارد کسانی که در این ۴ سال انواع تهمتها را به نظام و رهبری زدند متواضعانه حداقل نزد وجدان خودشان احساس ندامت کنند.و آنانی که به بهانه حفظ نظام به مردم ظلم کردند و حقوق انها را تضییع کردند به یاد بیاورند نمی توان نمکدان صاحب خانه را شکست . صاحب خانه در این ملک مردم هستند نه دولت و دولت اگر اهلیت داشته باشند حداکثر مستاجر است .
۵- رقبای اقای روحانی و طرفداران ایشان می توانند دو گونه مواجهه با پیروزی ایشان داشته باشند یکی برخورد غریزی و بدوی است که همانا بغض و ناراحتی و احساس شکست است و تلاش برای کارشکنی در برنامه ها و اقدامات ایشان و برخورد دیگر متمدنانه و انسانی و ملی است و آن هم احساس خوشی و پیروزی و فراموش کردن دوران رقابت و ارایه هرگونه کمک به اقای روحانی. یکی از بزرگان امروز به من گفت به اقای روحانی پیشنهاد داده که ایشان رقبای خود و خانواده هایشان را به ضیافت شامی دعوت کند . پیشنهادی خوب و اخلاقی ای است . امیدوارم موجهه دوم را شاهد باشیم وهمه به اقای روحانی برای حل مشکلات زیاد کشور کمک کنند و اقای روحانی هم با سعه صدر با این افراد مواجه شود.
6-
نکته اخر اینکه در سطح رقابتهای سیاسی برنده این انتخابات اقای هاشمی
رفسنجانی بود . مردی که هیچگاه از شکست نمی هراسد و سیاست را جز شکست و پیروزی های
متداول نمی داند. او از سال 1378 تا امسال دائم شکست خورده بود ولی نا امید نشد و
دست از تلاش برنداشت تا اینکه امسال با بازی پیچیده و صبورانه دوباره میدان را
بدست گرفت و در واقع پیروز انتخابات شد . او روحانی را به میدان فرستاد و صحنه را
برای پیروزی او مهیا کرد . وقتی شورای نگهبان صلاحیت او را احراز نکرد خم بر ابرو
نیاورد و هوشمندانه با موجی که درپی حضور او ایجاد شده بود روحانی را پاستور
نشاند. اقای خاتمی هم در این انتخابات در پازل هاشمی بازی کرد و در نهایت ناباوری
اغلب تحلیل گران سیاسی قوه مجریه پس از 8 سال دوباره به او بازگشت . به نظرم
پیروزی روحانی از پیروزی خاتمی هم عجیب تر بود زیرا پیروزی خاتمی یک حادثه بود که
سابقه نداشت و برخی از سیاسیون بعد از آن همواره هوشیار بودند که ان اتفاق دوباره
رخ ندهد و علی رغم این هوشیاری غافلگیر شدند موج خودجوش شادمانی های خیابانی در شنبه
شب در تهران و احیانا در شهرهای دیگر هم هیجان ناشی از این غافلگیری بود .